Thinking Out Loud

من اون سیبی‌ام که تو هنوز گاز نزدی آٔدم!

Thinking Out Loud

من اون سیبی‌ام که تو هنوز گاز نزدی آٔدم!

بی‌معنایی و بی‌تفاوتی

يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۴ ب.ظ

غروب

 

در تکاپویی که در مبارزه‌ی درونی خودم بین انفعال و دست به حرکتی زدن داشتم، به این نتیجه رسیدم که انفعال و بی‌تفاوتی‌ هم‌نسلان من نسبت به جامعه‌شون، ریشه در باور بی‌معنایی زندگی داره.

وقتی زندگی رو عمیقا بی‌معنا بدونی و  معتقد باشی تنها کاری که باید بکنی اینه که سعی کنی خوب زندگی کنی و از زندگی لذت ببری، اینکه بخوای به خاطر دیگران هزینه بدی یا فرصت زندگی رو از دست بدی کاملا خطا به نظرت میاد.

بی‌تفاوتی نسبت به سیاست‌های حاکم در جامعه و شرایط زندگی دیگر افراد، پیامدهای حسِ پوچی و بی‌معنایی زندگی‌ه. شاید حتی برای کسانی مثل من که یه زمانی (نه خیلی دور) ادعای این رو داشتیم که دوست داریم کاری برای بهبود شرایط ایران انجام بدیم، اینکه خودمون رو نسبت به تغییر، ناامید نشون بدیم، باعث میشه که بتونیم تعارضات درونی‌مون رو با خودمون حل کنیم و به این نتیجه برسیم که «حتی اگه من دست به کار بشم، بازم اتفاقی نمیفته» پس برای چی کاری کنم و خودم رو هم به خطر بندازم؟

بنظرم حقیقت اینه که همه‌ی ما آدم‌ها در نهایت خودخواهیم و همه‌ی کارهامون ریشه در خودخواهی‌مون داره. حتی در مفاهیم و مسائلی مثل ایثار، عشق و ... که نمادهای مخالفت با خودخواهی‌‌ه، هر آدمی در نهایت از کاری که میکرده لذت میبرده که حاضر شده انجامش بده! و بعلاوه زمانی به دیگران زور میگه که نمیتونه خودش اون موضوع رو هندل کنه که اینم از خودخواهی میاد! تازه وقتی پرده‌ی دین و دینداری رو کنار میزنی و با خودت و مفهوم دیگه‌ای از زندگی روبرو میشی، این خودخواهیه بیشتر جلوه میکنه و از پشت پرده در میاد. دیگه با هزار نوع بزک-دوزک سعی نمیکنه خودش رو با عناوین دیگه جا بزنه و رک و پوست‌کنده باهات برخورد میکنه.

 

سوالاتی هستن که این روزها ذهنم رو درگیر کردن که در ادامه میگم!

 

سوالاتی که این روزها ذهنم رو درگیر کرده و براشون دنبال جواب میگردم:

۱- اگه اون تغییر وابسته به برخاستن من و مانند من‌هایی باشه که تصمیم میگیریم بشینیم و کاری نکنیم و سرمون تو کار خودمون باشه و به روال عادی زندگی ادامه بدیم چی؟

۲- کسانی که به هیچ ارزش و معنایی در جهان و زندگی معتقد نیستند و خودشون رو محور زندگی‌شون قرار دادن، چطور میتونن به دنبال حرکتی باشن؟ برای مبارزه کردن قطعا نیاز به ارزش‌هایی‌ه  که آدم‌ها برای رسیدن بهشون انگیزه داشته باشن و دست به عمل بشن، اون ارزش‌ها برای مبارزه‌ی سکولار چی میتونه باشه؟

۳- شاید واقعا مبارزه کردن برای هدف و ارزشی در طول زندگی بی‌معنا باشه! اگه این باشه اولا نمیشه و نباید کسی رو دعوت به مبارزه کرد، و دوما اینکه واقعا کسایی که مهاجرت رو انتخاب کردن رو نمیشه به هیچ‌وجه سرزنش کرد و مثلا اسم فرار و ... رو روش گذاشت! اون فرد یک بار حق زندگی داشته و دوست داشته جایی باشه که بتونه اونجور که دوست داره زندگی کنه! دلیلی هم برای مبارزه برای شرایط بهتر نمی‌دیده! وقتی موقعیتِ هجرت داشته و با هجرت حالش بهتر بوده، چرا بمونه؟

۴- اگه مستند بزم رزم رو دیده باشید اما این روزها این همراهی هنر و جامعه رو نمیشه دید؟ (شاید هنرمندان هم به همین  بی‌ارزشی و بی‌معنایی رسیده باشن!)

 


دریافت

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۱۴ ب.ظ
  • دوره‌گرد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی